نوشته ای برای دوست

۹ مطلب با موضوع «دل نوشته» ثبت شده است

يكشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۵:۱۲ ب.ظ

وقتی ما پیش قدم نشیم. دشمن دست پیش خواهد گرفت

وقتی ما پیش قدم نشیم.  دشمن دست پیش خواهد گرفت

درست در شرایط نابسامان اقتصادی که مردم نارضایتی بسیاری در امور اداره مملکت دارن و همچنین آشکار شدن هرچه بیشتر فسادهای هر دوجناح. این حفره اجتماعی امنیتی را می شد احساس کرد ک مردم نیاز ب عقده گشایی داشته باشن و دست ب اقداماتی بزنن.

در این اوضاع صدا و سیما هم با تمرکز بر نشان دادن سخنان مسئولین ک ب دفاع از امور کشور میپرداختن شرایط رو بدتر کرد و بجای اینکه طرف مردم را بگیرد رو به سوی دولت برد.

حال سوال اینجاست ک چه کسی باید صدا و خواسته مردم را به گوش مسئولین برساند؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۱۲
محسن نمینی
جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۳۵ ب.ظ

دین یا انسانیت؟

مهم دل آدم هستش نماز و روزه حاشیه است

اولویت نماز و روزه هستش

من دلم پاکه

خیلی آدم خوبیه همیشه نمازاشو اول وقت میخونه

من میگم انسان باید آدم باشه دین تو اولویت دومه

همه چیز دینه و بس

بابا سخت نگیر دیگه خدا هم اینقدر گیر نیست که میگن

من کلا به چیزی اعتقاد ندارم و آدم باید خودش خوب باشه

من نماز نمیخونم ولی روزه میگیرم!

خود خدا هم راضی نیست تو این گرما آدم روزه بگیره!

طرف مشروب میخوره ولی آدم خوبیه

طرف نماز میخونه ولی مال مردم هم میخوره!

و و و...

اینا حرفایی هستش که خیلی جاها از دهن خیلی ها میشنویم. هرکس  دین و انسانیت رو تا اونجایی که خودش میخواد قبول داره

یکی میگه تفکر باید دینی باشه، یکی میگه فردی، یکی میگه انسانی، یکی تا یک جایی فلان قاعده رو قبول داره و باقیشو نه و و و....

اما درست چیه!

انسانیت، دین، فرد، اجتماع، خدا، ائمه، پدر، مادر، خانواده، دل، عقیده، عقل و......

کدومش مهمه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۳۵
محسن نمینی
جمعه, ۱۳ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۱۱ ب.ظ

مثل دنیا و آخرت، مثل جاده و آزادراه

مثل دنیا و آخرت

مثل جاده و آزاد راه هستش

بعضی افراد همه آرمان و آرزوشون دنیایی هستش که داخلش... دنیایی که همچون جاده ای خطرناک با دره هایی عمیق و پیچ در پیچ هستش...

خدا برای به سلامت گذشتن ما از این جاده محدودیت هایی درنظر گرفته. محدودیت هایی که برای ایمنی و سلامتی خودمونه تا به آزادراه بعدش برسیم

آزادراهی که دیگه سرعت و لذت توش محدودیتی نداره. اما مردم دلشون رو به همین ویراژ های تو جاده خوش کردن که فوقش بتونن چندتا لایی بکشن و نهایت سرعتی هم که برن 100 تاست. و این کوتاه بینی باعث شده تا خیلی ها تو همین جاده جون و عمرشون رو تباه کنن و هرگز به آزادراهی نرسن که میشه توش با سرعت بی نهایت و لذت بینهایت تخت گاز رفت.

خیلی ها ما رو مسخره میکنن که شما ها کودنید و از دنیا عقبید. بزار بگن

ما عاقلیم و دلمون رو به سرعت و لذتی بی نهایت خوش کردیم که اصل عقلانیت هستش. نه سرعت و لذتی محدود که باعث شه از بینهایت باز بمونیم.

به امید فرج مولامون که اصل قاعده بی نهایت درونش معنا میشه

یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۱۱
محسن نمینی
چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۰۵ ب.ظ

معشوق معصوم شدن




مدت زمان: 4 دقیقه 48 ثانیه 



یوسف و عمار و حبیب چ کردند ک معشوق شدند

معشوق شدند چون ک نظر کرده عاشق بودند

آقا نظری کن به من زار و پشیمان

تا پاک شود این غم و این دوری و هجران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۵ ، ۱۲:۰۵
محسن نمینی

اکثر مشاجره ها و بحث هایی که در محل کار و اجتماع و خانواده صورت میگیره بر سر این نیست که یکی حق و دیگری ناحق هستش!

بلکه هر دو حق هستند و بحث سر اینه که کی حق تره؟

متاسفانه در اکثر مواقع هر کدوم از طرفین تنها به حق خودشون مینگرند و در تلاش اند حق خودشون رو به کرسی بنشونن

اما چون هر دو طرف حق به جانب هستند بحث ها بالا میگیره!

محسن نمینی

در عرب مرسوم بود هرگاه قبایل در جنگ هستند بر سر خیمه رئیس قبایل پرچم سرخ نصب میکردند

پرچم سرخ حسین حاکی از پایان نیافتن جنگ عاشوراست...

جنگ همچنان باقیست و پرچم در پس این سردی باد زمان می لرزد.... و منتقم 

منتقم برای گفتن الله اکبر جنگ روز شماری میکند اما....

یاران در پس این باد زمان خفته اند و پرچم....

همچنان در انتظار میلرزد

محسن نمینی

دیر وقت بود و تو جمکران کنار حوض نشسته بودم. یه جوون هم سن و سال خودم که معلول جسمی بود (هم دستاش معلول بود هم پاهاش)به سختی راه میرفت و پلاستیک و غدایی که به دستش بود رو با سختی میاورد اومد و کنارم نشست

بند کفشش باز بود و امکان داشت بخوره زمین. خجالت کشیدم بند کفشش رو ببندم و گفتم شاید شرمنده بشه. صبر کردم که شاید آشناش بیاد و براش ببنده

محسن نمینی

تو این دنیا تا حرارت نبینی و آتیش روزگار دامن گیرت نشه پخته نمیشی. تو دیگ دنیا دائما در حال پخته شدن هستیم و کشیدن. اما پختن داریم تا پختن!

بعضی ها گاهی اونقدر میپزن که ته میگیرن و میچسبن به دیگ دنیا. انقدر جذب در دنیا شدن که دیگه با کفگیر هم نمیشه جداشون کرد. اونقدر سیاه و بی ارزش شدن که فقط باید با سیم بیوفتی به جونشونو بریزیشون دور...

ی سری دیگه هستن که برخلاف گروه اولی هرچی میپزیشون باز هم خام میمونن. اینا اهل تغییر نیستن. شاید بشه به زور خورد اما طرفدار ندارن. اینا هم خیلی هاشون به سرنوشت گروه اول دچار میشن و ریخته میشن دور...

ی سری دیگه هم

محسن نمینی

 

در جنگ هیچ چیز زیبا نیست. جنگ اتفاقی است دو سر باخت. چه فاتح شوی چه مغلوب آنقدر غرق در زشتی ها شده ای که دیگر هیچ چیز برایت زیبا جلوه نمی کند. 

آنقدر دوستانت را از دست داده ای که دیگر دوستی برایت باقی نمانده و آنقدر جراحات برداشته ای که دیگر سالم نیستی.

در هر لحظه از زندگی خاطرات دوست به یادت می آید و جراحات دشمن. دشمنی که دوستانت را کشت بی آنکه فرصت خداحافظی به تو بدهد و حتی فرصت نگاهی دوباره...

محسن نمینی